مراسم محرم درشهرهای مختلف

ساخت وبلاگ

⁣ این شعر تقدیم به تمام متولدین دهه های سی , چهل , پنجاه و شصت که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند : من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی این که روباهی چگونه، می فریبد زاغکی قصه ی افتادن دندان شیری از هُما لاک پشت و تکه چوب و فکرهای اُردکی قصه ی گاو حسن، دارا و سارا و امین  روز بارانی، کتاب خیس کُبری طِفلکی تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق بر سر کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی چای والفجر و، سماور نفتی کنجِ اتاق مادرم هرگز نیاورد، استکان بی نعلبکی سکه ها و پول هایم، ثروت آن دوره ام جمع می شد اندک اندک، در درون قُلکی داستان نوک طلا با مخمل و مادر بزرگ در دهی زیبا که زخمی گشته، بچه لَک لَکی هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش یاد دوران اوشین و نقطه های برفکی هشت سال از دوره شیرین، اما تلخ ما پر ز آژیر خطر، با حمله های موشکی آرزوها کوچک اما، در نگاه ما بزرگ آرزویم بوده من هم، جبهه باشم اندکی تا کجاها می برد این خاطره، امشب مرا کاش می رفتم به آن دوران خوبم، دزدکی یاد آن دوره همیشه با من و در قلب من..... من به یاد و خاطراتت زنده ام، ای کودکی دفتر‌مشق دبستانم ببین،  پر ز مهر آفرین،‌صد آفرین.  راستی ما شعر باران داشتیم.  توی‌جنگلهای گیلان داشتیم.  گردش یک روز دیرین داشتیم، شعر زیبایی ز گلچین داشتیم  راستی آن دفتر کاهی کجاست؟  عکس حوض آب پر ماهی کجاست؟  روز‌خیس پر باران کجاست؟   مایه سر سبزی بستان کجاست؟   باز آیا ریز علی ها زنده اند؟  در حوادث جامه از تن کنده اند؟  کاش حالا‌خاله کوکب زنده بود،  عطر نانش خانه را آکنده بود.  ای معلم خاطر ویادت به خیر.  یاد درس آب بابا مراسم محرم درشهرهای مختلف...
ما را در سایت مراسم محرم درشهرهای مختلف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sagheb1357d بازدید : 0 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:28